خاطرات عاشقی دو شب، ساعت 4 صبح ، به وقت "کم محلی"
در ایستگاه صدایــــــــت منتظر می نشیند مــــرور می کند تمام این قرار عاشقــــــــــانه را
فردا ساعت 4 صبح به وقت "کم محلی" ...
اســــــــــراف میکنــــــــم در دوســــت داشتنــــــت خــــــــــــــــــــــــــــــــــدا اســــــــــراف کننـــــــدگــــان عــــــــاشـق را دوســـــــــــــت دارد
واااااى كه چى شد امروز... هى با خودم گفتم امروز يه جوريه،اون از صبح و دلتنگيش،اينم از ظهر و حال بد خودم..... ادامه مطلب........... ادامه مطلب ... این روزهـــــــا در مـــــــــن حالــــــــت فــــــــوق الــــــــعـــــــاده اعـــــــلــام شـــــده اســـــــت بــیـــــــش از حـــــد مجـــــــــــــــــــــــــــــــــــاز دلـــتــــنـــگــــــــــــ شــــــده ام...........
چشم چشم ،دو ابرو ، نگاه من به هر سو، پس چرا نيستي پيشم؟ نگاه خيس تو كو؟
گوش گوش دوتا گوش،دودست باز يه آغوش، بيا بگير قلبمو، يادم تو را فراموش....! دست دست دو تا پا، ياد تو مونده اينجا، يادت مياد كه گفتي: بي تو نميرم هيچ جا....! من؟
من ؟ يه عاشق، همون لیلی سابق
سلام........ راستش اتفاق زیـــــــاد افتاد توی این چند روزی که نیومدم و خاطراتم رو ننوشتم نمیدونم چرا دستم نمیرفت که بیام بنویسم شاید چون حســـودم و میخواستم این قشنگیا واسه خودم بمونه و هیچ کس خبر دار نشه
حالا که اومدم بگم پس برو ادامه مطلب........ ادامه مطلب ... دلم میخواهد شب باشد، من باشم و تو ...
کـــــــاش ....
علی جونم صداتو میبوســـــــــــــــم عاشقم ...
اگر نفسی در سینه است,تو خودت میدانی برای تو نفس میکشم
برای تویی که تمام وجودم هستی, ادامه مطلب.......
ادامه مطلب ...
بــــــاور کن خیلی حـــــــرف است وفـــــــــادار دســـــــــت هایی باشی ، که یکبار هم لمســـــــشان نکرده ای…
هیچی برات مهم نیست جز اینکه کنارش باشی و با بوی بدنش آرامش بگیری
به هزار و یه دلیل میخواهمت عشقـــــــــــــــم
« پیشانی ام » حریم دلتنگیهایت ؛
میان انسان و شرافت رشته باریکی وجود دارد و اسم آن "قـــــــول" است....
(علی جـــــــون)
یعنی میشود روزی برسد.....
که بیایی ..... مرا در آغوش بگیری ..... بخواهم گله کنم... بگویی هیس دیگه هیچی نگو
..... بگویی همه ی کابوس ها تموم شد عزیزم از حالا منو تو مال همیم...
میدونم میشه علی جـــــــــــونم
چقدر خوبه که یه عاشق صبح با صدای عشقش بیدار بشه...........
خــــــــــــــــــــــدای من این لذت رو به همه نشون بده تا متوجه بشن که چی میگم
ادامه مطلب.......................... ادامه مطلب ...
من دلتنگ می نویسم اما تو دلتنگ نخوان بگذار این تنهایی های بی پایان این دوری های همیشگی این اشکها (که اخرین سربازان این نبردند) تنها سهم من از این غنایم باشد من عادت کرده ام به جنگهای نابرابر برنده یا بازنده
ادامه مطلب ... بيش ازآن كه چه كه تصورمي كني دوستت دارم وبيشتراز آنچه باور داري عاشق توهستم بيشترازهرعشقي برتوعاشقم وبيشترازهرديوانه اي مجنون توهستم.عزيزم من محتاج توهستم وبدون زندگي برايم مفهومي جزتاريكي وسياهي ندارد. دوستت دارم چون كه مي دانم تونيزمرادوست داري. دوستت دارم چون كه مرا باورداري ومرالايق آن قلب پرازمحبتت ميداني! تنها آرزوي من اين است كه سالم وسرافرازباشي وجزاين ازخداي خويش هيچ آرزوي ندارم اين قلب كوچك وشكسته وپرازعشق من تنها هديهاي است ازطرف من به تو!ازتمام اين دنيا همين قلب كوچك رادارم همين وبس!تنها توهستي كه معناي واقعي عشق رابه من ابرازكردي وآموختي!آموختي كه عشق تاپايان زندگي ماندن وتاپايان زندگي دوست داشتن.هرجاي دنياكه هستي بدان كه دراين دنياي بزرگ كسي هست كه عاشق وديوانه تومي باشد.
وقـــتــی حـــس مــیــکــنـم
مَرد که باشی
عشق من ای بهترین آرامشم
واااااااااای که چه روزهایی رو دارم میگذرونم,پر از لذت و حس دوست داشتن و دوست داشته شدن.............
بریم ادامه مطلب تا بگم چه اتفاقاتی و چه حرفایی بین منو عشق افتاد........ ادامه مطلب ...
به خاطر روی زیبای تو بود
گاهی نیاز داری به یه آغوش بی منت که تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد که وقتی تو اوج تنهایی هستی با چشماش بهت بگه : هستم تا ته تهش! هستی؟؟؟
دنیـ ــای عجیــ ـبی اسـ ــت ؛
همیشه منتظر کسی باش که تو رو با همه دیوونگیت قبول
مـــــــــــــیدانی ؟
اوه چقدر توی این پست حرف میخوام بزنم.تقریبا اتفاقات 5 روز رو باید بگم راستش من از یه هفته بعد از آشنایی شروع کردم,ولی دوست دارم خاطراتم رو به روز کنم.یعنی هرروز خاطرات همون روز و اتفاقات همون روز رو بنویسم پس توی این پست هر اتفاقی که تا به امروز افتاده رو میگم بدو برو ادامه مطلــــــــــــــــب ادامه مطلب ...
مَــטּ دیـــوانــِﮧےِ آטּ لـَــحظـِﮧاےِ هَستـَـمـــ ،
کـِﮧ تو دِلتَنگـَـم شَوےِ،
وَ مُحکَم دَر آغوشَم بـِگیــرےِ،
وَ شِیطَنَت وار بـِبوسیَمــ....
وَ مَــטּ نَگُذارَمـــ....
بوســِﮧ با لَـــجبازےِ ،
بیشتَر مــےِ چَسبـَــد...
من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟ پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم
تنهاییت برای من …
غصه هایت برای من … همه بغضها و اشکهایت برای من .. بخند برایم بخند آنقدر بلند
تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را…
صدای همیشه خوب بودنت را دلم برایت تنگ شده دوستت دارم …
آغـــ ـوش گــَ ـرمــَم بـ ـآش...
چه حــس قشنگـــــیه...
از دور دوستتــــــــ داشتم !
هیچ وقت تنهام نذار علی جـــــــــــــون عشق
دوستت دارم علی جــــــــــــــــونم
زن زندگیست
حتی اگر لازم باشد،
آسمان را به زمین می آورم من رویِ دست و پایِ خدا می اُفتم تو اگر بخواهی خدا را هم عاشق میکنم بــاور کُن ام، چشمهایم برایِ تو خودت را با من ببین ببین که این چشمان جُز تو هیچ نمیبینند بــاور کُن ام، این زن بی تو ، بی احساس ترین ست . . .!
وفاداری را باید از نیلوفری آموخت که به دور هر شاخه ای میپیچد در اغوش او میمیرد.
همیشه وفادارت هستم و میمونم علی جان
درباره وبلاگ سلام من سمانه هستم.خوشحالم كه اينجام(اميدوارم هيچ راه نجاتي نداشته باشين وقتي غرق در **خوشبختي** هستين) شــــاد باشيد دوستون دارم.ღღღ -------------------------------------------- خواهشا جنبه جمله آخرمو داشته باشيد:) این وبلاگ رو درست کردم تا خاطراتم رو بنویسم,خاطرات اولین عشق زندگیم رو که امیدوارم اخرین عشقم هم باشه دست به قلم خوبی ندارم ولی تصمیم گرفتم بنویسم و ...... امیدوارم خوشتـــــــــــــــون بیاد اينجا.پستاي خاطرات رو خودم مينويسم و با جون و دل هم مينويسم و پست هاي عاشقانه هم همش حرفاي دلمه آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان موضوعات پيوندها |
|||
|